بدون عنوان
چوپان قصه ما دروغگو نبود! او از تنهایی داد می زد ... گرگ آمد اما افسوس... کسی تنهاییش را باور نکرد همه در پی گرگ بودند تنها کسی که فهمید چوپان تنهاست، گرگ بود . . .
نویسنده :
مامان آنیسا
15:56